هر محلهای، لابد با خاطرهای که در ذهن شهر میسازد، در یاد شهروندان میماند. یعنی وقتی اسم آن محله میآید، شهروندان، لابد همان خاطره محوری میدود به خاطرشان. اگر این فرضیه درست باشد، شک نداشته باشید که خاطره محله مجیدیه، چیزی نیست جز یکشنبه بازارش. حالا نه اینکه مثلا ساکنان این محله هم، محله شان را فقط به یکشنبه بازارش بشناسند.
نه. آنها لابد هزارویک خاطره ریزودرشت دارند از این محله درندشت، اما بااین همه، مجیدیه چه خاطرهای در ذهن شهر و شهروندانش ساخته، بهتر و بیشتر از یکشنبه بازارش؟

مجیدیه هم از آن محلههایی است که همین سالها به جمع محلات مشهد اضافه شده و جایی در ردیف شهرک لشکر و الهیه و جاهدشهر و... باز کرده است و اگر عمر اولین خیابان کشیها در زمینهای پرت افتاده اش، به بیشتر از سه دهه قبل میرسد، اما سالهای زیادی از رونق گرفتنش نمیگذرد و جزو محلههای جوان و نونوار مشهد است و به تبع همین نونواری، بازار هفتگی اش هم سروسامانی دارد و شکل و قوارهای.
یکشنبه بازار مجیدیه، از آن بازارهای شلوغ است که آدم باید وقت فراوانی داشته باشد و یک دل سیر چرخ بزند در آن. بیشتر مشتریهای یکشنبه بازار البته آن قدرها فرصت ندارند، برای همین صاف میروند سراغ همان بخشی که بناست از فروشنده هایش خرید کنند. بماند که چرخیدن در محوطه چند هکتاری یکشنبه بازار، چندان کار آسانی هم نیست.

محوطهای که احتمالا میتواند این بازار هفتگی را در ردیف یکی از بزرگترین بازارهای هفتگی کشور، شاید هم بزرگ ترینشان، قرار بدهد. این محوطه البته میزبان جمعه بازار خودرو (و چهارشنبه بازار) هم بوده و هست. در بازار هفتگی محله مجیدیه، همه چیز یافت میشود. پ
ارچه بیشتر از هر چیز دیگر. پارچه فروش هایِ عمدتا بلوچ، هر یکشنبه انبوهی از توپها و طاقهها را با خودشان به بازار میآورند تا مشتری هایِ عمدتا خیاطهای زنانه و مزون ها، کار سختی برای یافتن پارچههای مورد نظرشان نداشته باشند. در یکشنبه بازار مجیدیه، حبوبات و بار و بنشن هم کم نیست.
در محوطه روزبازار هم، بساط میوه فروشی و سبزی فروشی هم به راه است، تا بخش زیادی از ساکنان محلههای غربی شهر، یا آن چنان که خودشان نام گذاری کردهاند، ساکنان شهرک غرب، اقلام مورد نیازشان را از همین جا بخرند و تا یکشنبه بعد که یکشنبه بازار مجیدیه دوباره جان میگیرد، خاطرشان از بابت همه چیز خانه، جمع باشد.